محمدطاها جانمحمدطاها جان، تا این لحظه: 11 سال و 7 ماه و 24 روز سن داره

محمدطاها موقشنگ

24.من چکار کنم باتو...

من چکار کنم باتو ؟ چکارکنم حرص دلم خالی شه؟ فشارت بدم؟ گازت بگیرم ؟ بچلونمت ؟ چکارت کنم آخه خواستنی من ؟ این روزا انقدر دلچسب شدی که مدام میبوسمت...   ...
29 فروردين 1392

1. تولد

برای اولین بار که صورت خوشکلت رو دیدم گفتم وای مامانی چقدر پرمویی.   گل پسر مامان همان روز اول که اومدی خونه مامان جون بردت حمام . بدو تولد: وزن:  300/3       قد: 49 سانت        دورسر: 35 سانت        ١٧/١٢/٩١   ...
26 فروردين 1392

21. گل بارون کردن شیرین پسر.

   روز 17/1/92 مامان جون و عمه جونی کلی گل محمدی برات جمع آوری کرده بودن < دستشون درد نکنه  >  بعد از اینکه از حمام اومدی گلهارو پرپر کردیم و گل پسر رو روی گلها غلتوندیم.                             ...
26 فروردين 1392

18.

٩/١/٩٢ جوانه زدن دومین دندان در 6 ماه و  18 روزگی       مبارکت باشه گل پسرم         ...
26 فروردين 1392

10.

عشق کوچولوی مامان ‚ بخاطر دندون هات خیلی اذیتی ‚ یکسره آب دهنت میریزه و لثه هات میخواره برای همین انگشت اشاره ویا لب پایینت رو اینقدر میمکی که سفید میشه .   اواخر 5ماهگی برای کنترل و دادن غذای کمکی بردمت دکتر ‚دکتر گفت چون وزن گیریت خوبه باید غذای کمکی رو دیرتر شروع کنی.   شرمنده   5ماهگی: وزن: 5/10کیلو         قد: 73سانت          دورسر: 45سانت   ١٧/١٢/٩١             ...
26 فروردين 1392

13.واکسن شش ماهگی

گل پسرم امروز واکسن زد . امروز صبح با عمه جونی رفتیم واکسنت رو زدیم .اولش خیلی گریه کردی اما بعدش که قطره فلج اطفال رو که خوردی گریه هات بند اومد عزیز دل مامانی. یکسره دعا میکردم تب نکنی اما متاسفانه 2درجه تب کردی.  الهی مامان قربونت بشه که اینقدر بیحالی.چون قطره استامینوفن رو بالا میاوردی برای همین تب کردی که وقتی پاشویت کردم خداروشکر تبت پایین اومد.   عصر هم برای کنترل بردمت دکتر ‚ آقای دکتر کلی باهات خندید و گفت از8 ماهگی باید غذای اصلی رو شروع کنی.   6  ماهگی: وزن:200/11       قد: 76 سانت           دور...
26 فروردين 1392

12.آش دندونی

جوانه زدن اولین دندان در 5 ماه و 15 روزگی .       مبارکت باشه پسرم   بخاطر دند ون در آوردنت برات آش دندونی درست کردم جیگرطلای مامان . ٢٢/١٢/٩١ ...
26 فروردين 1392

8. 4ماهگی.

شبها که بابایی از سرکار میاد خودت رو لوس میکنی و بلند میخندی و اینقدر دست و پا میزنی که بابایی بغلت کنه اماچون بابایی دستاش سرده من بغلت میکنم بابایی هم با همون لباسها کنار بخاری مییسته تا دستاش گرم بشه که بغلت کنه . وقتی با مامان جون و عمه جونی تلفن صحبت میکنی اقو میگی حسابی دلبری میکنی که یکسره قربون صدقت میشن.   4 ماهگی: وزن: 10کیلو          قد:70سانت           دورسر: 44سانت ١٧/١٢/٩١     ...
26 فروردين 1392